سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کافه بی خوابی
درباره وبلاگ


من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد من خودم هستم و یک دنیا ذکر که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی من خودم هستم و هم زیبایم من خودم هستم و پا بر جایم من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری از عاطفه ها تهی از موج سراب دورتر از رفقا خالی از هرچه فِراق من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر من دلم تنگ خودم گشته و بس مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری که دلم از سخنان غم و شادی پر شد من نه عاشق هستم ونه محتاج ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی مستی ام را نپرانید به یک جمله

لوگو
من نه عاشق هستم 
ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
 من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب 
که به صد عشق و هوس می ارزد
 من خودم هستم و یک دنیا ذکر
که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی 
من خودم هستم و هم زیبایم 
من خودم هستم و پا بر جایم
 من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم 
عاری از عاطفه ها
 تهی از موج سراب
 دورتر از رفقا 
خالی از هرچه فِراق 
من نه عاشق هستم نه حزین ِ غم ِ تنهایی ها 
من نه عاشق هستم ونه محتاج نوازش یا مهر
 من دلم تنگ خودم گشته و بس 
مَنِشینید کنارم پیِ دلجویی و خوش گفتاری
 که دلم از سخنان غم و شادی پر شد
 من نه عاشق هستم ونه محتاج
 ِ عشق من خودم هستم و مِی با دلم هستم و هم سازیِ نِی
 مستی ام را نپرانید به یک جمله



آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 34804






 
یکشنبه 91 تیر 11 :: 7:47 عصر :: نویسنده : عطیه

ماه من ، غصه چرا ؟!
 آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
 مثل آن روز نخست
 گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
 یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
 نه شکست و نه گرفت !
 بلکه از عاطفه لبریز شد و
 نفسی از سر امید کشید
 ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
 زیر پاهامان ریخت ،
 تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
 ماه من غصه چرا !؟!
 تو مرا داری و من
 هر شب و روز ،
 آرزویم ، همه خوشبختی توست !
 ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
 کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند …
 ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
 یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
 با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
 وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
 او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
 نشانم می داد …
 او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
 غرق شادی باشد ….
 ماه من !
 غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
 معنی خوشبختی ،
 بودن اندوه است …!
 این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
 چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
 همه را با هم و با عشق بچین …
 ولی از یاد مبر،
 پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
 و در آن باز کسی می خواند ،
 که خدا هست ، خدا هست
 و چرا غصه ؟ چرا !؟!




موضوع مطلب : ماه من،خدا،غصه چرا،لب پنجره عشق